مجتمع فرهنگی، مذهبی، مسجد و حسینیه سقای تشنه لب فرهنگی،دینی،خبری
|
پرس و جو شماره 342 حجاب، چرا و چگونه؟ پاسخ آیةاللهالعظمی صافی به پرسشهای یک جوان بدحجاب/ یک خانم 21 ساله با طرح چند پرسش از محضر آیةاللهالعظمی صافی ، خواستار تشریح فلسفه حجاب از سوی معظمله شده است. به گزارش خبرگزاری حوزه، متن سؤالات وی و پاسخهای این مرجع تقلید در ذیل میآید:
پاسخ آیةاللهالعظمی صافی به پرسشهای یک جوان بدحجاب یک خانم 21 ساله با طرح چند پرسش از محضر آیةاللهالعظمی صافی (که در مسافرت مشهد مقدس حضور دارند)، خواستار تشریح فلسفه حجاب از سوی معظمله شده است. به گزارش خبرگزاری حوزه، متن سؤالات وی و پاسخهای این مرجع تقلید در ذیل میآید: بسم اللهالرحمنالرحيم مرجع عزيز و عاليقدر حضرت آيةاللهالعظمي صافي گلپايگاني سلام عليكم؛ من ... 21 ساله هستم. شما را بارها در مشهد ديدهام، و به شما به چشم يك پدر معنوي نگاه ميكنم. آقا من يك دختر بدحجاب هستم! راستش نميدانم حجاب چيست؟ چرا حجاب بر ما واجب است؟ چرا حجاب ارزش است؟ موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب دختر و پیرمرد
موضوعات مرتبط: برچسبها: ضربالمثل شماره 52 نه خانی آمده، نه خانی رفته! مردی، خیلی دلش میخواست ثروتمند بشود و مثل خانها زندگي کند. اما نه پول زیادی داشت، نه گاو و گوسفند و نوکر و کلفتی. براي همين، با صرفهجویی زیادي زندگی میکرد، تا شاید پولی پسانداز کند.
روزی او به شهر رفت تا چیزی بفروشد. بعد از اینکه جنسهایش را فروخت، موقع برگشتن به روستای خود، از کنار يک دکان میوهفروشی گذشت. چشمش به خربزهها افتاد و با خودش گفت: «کاش پول داشتم و یک خربزه میخریدم! اما همین که ناهار مختصری بخرم کافی است. نباید ولخرجی کنم!» مرد چند قدمی دور شد. اما میل به خوردن خربزه نگذاشت جلوتر برود. با خودش گفت: «چهطور است به جای ناهار، یک خربزه بخرم و بخورم؟ با خوردن خربزه، سیر میشوم و دیگر نیازی به خرید ناهار ندارم.» با این فکر برگشت، خربزهای خرید و از شهر خارج شد. سپس درختی پیدا کرد و زیر سایه درخت نشست. خربزه را قاچ کرد و مشغول خوردن آن شد. وقتی که خربزه را میخورد، گفت: «پوست خربزه را نمیتراشم تا هر کس از اینجا عبور کند و پوست خربزه را ببیند، بگوید که یک خان از اینجا گذشته، خربزه را خورده و پوستش را رها کرده است.» اما هنوز گرسنه بود و میل به خوردن خربزه آزارش میداد. موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب ضرب المثل شماره 332 بلایی به سرت بیاید که به سر نمرود نیامد! زمانی که حضرت ابراهیم(ع) پیامبر خدا بود، پادشاهی خودخواه به اسم «نمرود» حکومت میکرد. او قصر بزرگی برای خودش ساخته بود. وقتی نمرود شنید که حضرت ابراهیم(ع)مردم را به خداپرستی دعوت میکند، دستور داد او را دستگیر کنند و پیش او بیاورند.
زمانی که حضرت ابراهیم(ع)پیامبر خدا بود، پادشاهی خودخواه به اسم «نمرود» حکومت میکرد. او قصر بزرگی برای خودش ساخته بود. وقتی نمرود شنید که حضرت ابراهیم(ع)مردم را به خداپرستی دعوت میکند، دستور داد او را دستگیر کنند و پیش او بیاورند. حضرت ابراهیم(ع)، نمرود را هم به خداپرستی دعوت کرد، اما نمرود با غرور و خودخواهی گفت: «من سپاهیان و ثروت زیادی دارم. با همه میجنگم و پیروز میشوم. هیچکس حتی خدای تو نمیتواند بر من غلبه کند!» حضرت ابراهیم(ع)فرمود: «از خدا بترس و سرکشی نکن.» نمرود گفت: «از هیچکس نمیترسم. من خدای این سرزمینم! اگر قدرت خدای تو بیشتر از قدرت من است، بگو لشکریانش را به جنگ با من بفرستد تا بجنگیم و ببینیم من پیروز میشوم یا خدای تو!» موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب ضرب المثل شماره 65 از ماست که بر ماست در زمانهاي قديم وقتي پادشاهي ميمرد، مردم يک باز شکاري را به پرواز در ميآوردند تا شاه جديدشان را انتخاب کنند. باز روي شانه هر کس مينشست، او شاه ميشد. يک بار که مردم همين کار را انجام دادند، باز دور زد و روي شانه کسي به نام «بختالنصر» نشست. بختالنصر پسر زورگويي ... .
در زمانهاي قديم وقتي پادشاهي ميمرد، مردم يک باز شکاري را به پرواز در ميآوردند تا شاه جديدشان را انتخاب کنند. باز روي شانه هر کس مينشست، او شاه ميشد. يک بار که مردم همين کار را انجام دادند، باز دور زد و روي شانه کسي به نام «بختالنصر» نشست. بختالنصر پسر زورگويي بود که همه از زور بازو و قيافه زشت او ميترسيدند. پيران و افراد دانا گفتند: «نه! بختالنصر آدم ظالمي است؛ او نبايد پادشاه بشود.» اما مردم... موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب ضرب المثل شماره 82 نیش عقرب نه از ره کین است يکي بود، يکي نبود. در گوشه اي از اين دنياي بزرگ، لاکپشتي با يک عقرب دوست شده بود. آنها هر روز کنار برکه يکديگر را ميديدند، با هم بازي ميکردند، براي هم قصه ميگفتند و از روزها و اميدهاي زندگيشان حرف ميزدند. شب هم که ميشد، هر کدام به لانهاي که داشت ميرفت و استراحت ميکرد. از قضاي روزگار، کمکم ...
يکي بود، يکي نبود. در گوشه اي از اين دنياي بزرگ، لاکپشتي با يک عقرب دوست شده بود. آنها هر روز کنار برکه يکديگر را ميديدند، با هم بازي ميکردند، براي هم قصه ميگفتند و از روزها و اميدهاي زندگيشان حرف ميزدند. شب هم که ميشد، هر کدام به لانهاي که داشت ميرفت و استراحت ميکرد. از قضاي روزگار، کمکم برکه خشک شد. موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب
پرس و جو شماره 343 آیا داشتن چشم برزخی با ستارالعیوب بودن خداوند منافات دارد؟ طبق احادیث، خداوند نامه عمل امت پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را در قیامت حتی به خود پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم نیز عرضه نمیکند تا مبادا آبروی انسانها از بین برود. حال جایگاه چشم برزخی چیست که آبروی انسانهای گنهکار پیش یک انسان عارف (پایینتر از پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم) از بین میرود؟
طبق احادیث، خداوند نامه عمل امت پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را در قیامت حتی به خود پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم نیز عرضه نمیکند تا مبادا آبروی انسانها از بین برود. حال جایگاه چشم برزخی چیست که آبروی انسانهای گنهکار پیش یک انسان عارف (پایینتر از پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم) از بین میرود؟ پاسخ:... موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب پرس و جو شماره 357 از نظر قرآن كريم آيا عفاف بدون حجاب براي اخلاق كافي است؟ عفت و پاكدامني، با آفرينش و فطرت زن به هم آميخته است و در آفرينش او، جايگاه عظيم و بلندي دارد كه هم خود زنان خواهان عفت و پاكدامني هستند و هم ديگران، زن را با اين ويژگي ميخواهند. اسلام نيز آفرينش زن و صلاح و خير جامعه را در نظر گرفته و حجاب را ...
عفت و پاكدامني، با آفرينش و فطرت زن به هم آميخته است و در آفرينش او، جايگاه عظيم و بلندي دارد كه هم خود زنان خواهان عفت و پاكدامني هستند و هم ديگران، زن را با اين ويژگي ميخواهند. اسلام نيز آفرينش زن و صلاح و خير جامعه را در نظر گرفته و حجاب را لازم شمرده تا عفت بروني زن، با عفت دروني او هماهنگ و بنيان خانواده مستحكم گردد و زن همچون كالاي ناچيزي در معرض همگان قرار نگيرد. حال با توجه به آياتي كه در قرآن كريم درباره حجاب و فلسفه آن بيان شده، آيا ميتوان گفت عفت بدون حجاب اسلامي، براي زن كافي است؟! موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب گفتم: دیگه روی توبه ندارم موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب |
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |